اعتیاد در زنان و مردان: تفاوت جنسیتی به دلیل هورمونها و خطرپذیری
مردان بیشتر از زنان به سوءمصرف انواع مواد مخدر غیرقانونی روی میآورند و به همین دلیل درصد اوردوز در مردان یا مراجعه مردان به بخش اورژانس بیمارستان به دلیل سوءمصرف مواد مخدر بیشتر از زنان است. صفت غیرقانونی به مواد مخدر غیرمجاز مانند ماری جوانا و سوءمصرف داروهای تجویزی مانند داروهای آرامبخش و خوابآور اشاره دارد. نرخ مصرف یا وابستگی مردان به مواد مخدر و الکل در اکثر گروههای سنی بالاتر از زنان است. با این حال زنان نیز مانند مردان در برابر اعتیاد آسیبپذیر هستند. به علاوه زنان کمتر از مردان در برابر وسوسه مصرف مواد مخدر مقاومت نشان میدهند و احتمال لغزش و بازگشت به اعتیاد در زنان بیشتر از مردان است.
درمان اعتیاد به مواد مخدر یا الکل برای بیماران زن و مرد متفاوت است. درمان ترک اعتیاد باید با توجه به موانع جنسیتی پیش روی بیمار طرحریزی شود، برای مثال تمایل بیماران مونث برای حضور در اجتماع باید بررسی شود و مقاومت و بیمیلی بیماران مذکر برای کمک گرفتن از دیگران باید درهمشکسته شود. چنانچه بیمار برای غلبه بر اعتیاد با مشکلاتی برخاسته از جنسیت خود روبرو باشد، مشاور ترک اعتیاد باید با آگاهی از عاملهای مختلف تاثیرگذار بر روند درمان، از قبیل عاملهای محیطی، نحوهی تربیت و نگرشهای اجتماعی اقدام کند و تفاوتهای جنسیتی را نادیده نگیرد.
کلینیک ترک اعتیاد دکتر شاه محمدی با بهرهگیری از دانش و تجربه در زمینه درمان مشکلات اعتیادی آماده ارائه خدمات مشاورهای و درمان به شما میباشد. لطفا جهت کسب اطلاعات بیشتر و رزرو نوبت با شمارههای 02188721329 و 02188662451 تماس حاصل فرمایید.
تاثیر جنسیت بر مصرف مواد مخدر، اعتیاد و ترک اعتیاد
موی صورت، توزیع چربی، تن صدا، بزرگی دست و موارد دیگر مردان را از زنان متفاوت میسازد و تقریباً تمامی این تفاوتها در هورمونها ریشه دارد. مواد شیمیایی اندکی که در خون جریان دارد، بر رشد بدن اثر میگذارد و این عناصر حتی در بعضی موارد شیوهی تفکر را نیز تحتالشعاع قرار میدهد. البته عاملهای دیگری به جز هورمونها نیز در تفاوتهای بین مردان و زنان نقش دارد، با این حال ازآنجایی که جامعه غالباً بر شیوه کنش و واکنش مردان و زنان در موقعیتهای خاص اثر میگذارد، این انتظارات جنسیت محور میتواند اشکال متفاوتی به خود بگیرد. این توقعات میتواند عادلانه یا ناعادلانه باشد، درهرحال چون این انتظارات از سنین بسیار پایین در کودکان و نوجوانان نهادینه میشود، نادیده گرفتن آنها بسیار دشوار است. ترکیب بیولوژی و انتظارات اجتماعی بر اعتیاد در زنان و مردان به مواد مخدر نیز بیتاثیر نیست و مردان و زنان معتاد با توقعات یا نگرشهای متفاوتی مواجه میشوند.
تاثیر بیولوژی
پژوهشهای متعدد نشان میدهد، زنانی که مواد مخدر مصرف میکنند، بیشتر از مردان با مشکل روبرو میشوند. برای مثال نویسندگان یک مقاله به این نتیجه رسیدند که زنان معتاد مواد را در دفعات بیشتری مصرف میکنند و زمانی که به سوءمصرف مواد روی میآورند، بیشتر از مردان، مواد خطرناکتر و سختتر را انتخاب میکنند. چنین مطالعاتی بیانگر آن است که بانوان به لحاظ ژنتیکی مستعد دچار شدن به اعتیادهای بسیار شدیدتری هستند. بیولوژی عامل اصلی بروز این دشواریها برای بانوان است. جثه اکثر بانوان کوچکتر از آقایان است. استخوانهای بدن زنان سبکتر است، عضلات کوچکتری دارند و سعی میکنند که وزنشان را در طول سالیان پایین نگه دارند. حتی اگر بانوان وزنشان را کنترل نکنند، باز هم کوتاهتر از مردان خواهند بود. در نتیجه بافتهای کمتری در بدن زنان وجود دارد. چنانچه افراد با جثهی کوچکتر شروع به مصرف مواد کنند و دوز مصرف را کاهش ندهند، بدن بیشتر تحت تاثیر مواد قرار میگیرد. عوارض مواد در دوزهای بالاتر بیشتر میشود و مواد شیمی مغز را به گونهای تغییر میدهد که بیمار درگیر رفتارهای وسواسی ـ جبری میشود. چون بانوان بدن کوچکتری دارند، اگر مقدار مصرف مواد را با توجه به بزرگی جثهی خود تغییر ندهند، مواد آسیب بیشتری به آنها میزند. سوداگران مرگ نوع خاصی از مواد را برای زنان یا مردان ندارند و داروهای تجویزی نیز با توجه به تفاوتهای جنسیتی مصرف نمیشود. در نتیجه مردان و زنان به یک اندازه مواد مصرف میکنند و به این ترتیب در هر بار مصرف سم بیشتری وارد بدن زنان میشود.
دوز یکسان مصرف مواد در مردان و زنان
شیمی بدن زنان نیز آنان را در برابر اعتیاد آسیبپذیرتر میسازد. پژوهشگران در جمعبندی آزمایشهای انجام شده بر روی حیوانات آزمایشگاهی به این نتیجه رسیدهاند که حیوانات ماده بسیار بیشتر از حیوانات نر از خواص پاداشدهی مواد آگاهی دارند و استروژن عامل درک سیستم پاداش مغز است. مطالعت مشابه نشان داده است که استروژن گیرندههای مواد داخل مغز را بیدار میکند و گیرندههای فعال سیگنالهای سریع و عمیق لذت را ارسال میکنند. طراحی مغز به گونهای است که پیامهای لذتبخش قوی را تشخیص میدهد و به انتظار دریافت آنها میماند. اگر بپذیریم که استروژن باعث میشود که زنان سطح بالاتری از لذت را درک کنند، بنابراین چون مغز زنان سیگنالهای بیشتری را دریافت میکند، زنان در برابر اعتیاد آسیبپذیرترند و بیشتر برای مصرف مواد وسوسه میشوند.
نقشهای فرهنگی
رفیق ناباب توجیه بسیاری از معتادان برای شروع مصرف مواد است. در واقعیت نیز قرار گرفتن در حلقهی دوستانی که به مصرف مواد گرایش دارند، خطر اعتیاد را افزایش میدهد. خطرپذیری، انجام دادن کارهای غیرعادی و عمل کردن بدون فکر و براساس انگیزههای ناگهانی از خصوصیات بارز مردان است که آنان را به سمت مصرف مواد سوق میدهد، حال آن که زنان در شرایط یکسان بیشتر در برابر وسوسه مصرف مواد مقاومت میکنند. به علاوه مردان مقدار مواد بیشتری را تحت تاثیر باورهای فرهنگی و ترغیب شدن برای رقابت با اطرافیان و شکستن رکورد مصرف آنها مصرف میکنند. با این توصیف مردان در جمع به مصرف مواد بیشتر و خطر کردن ترغیب میشوند و صرفاً برای این که قدرت و مردانگی خود را اثبات کنند، این رفتارها را بارها تکرار میکنند. این بیاحتیاطیها و خوشگذرانیها فاجعه به بار میآورد و خودنمایی در مصرف مواد به اعتیاد منجر میشود. مردان در فرهنگ مدرن برای نشان دادن رفتارهای زیر تشویق میشوند:
- خطرپذیری
- بدون فکر عمل کردن و رفتار تکانشی
- نوآوری
- قدرت رهبری
همچنین مردان تشویق میشوند که افکار و احساسات خود را از دیگران مخفی نگهدارند و مشکلاتشان را خودشان حل کنند. در نتیجه زمانی که مردان و زنان با اعتیاد روبرو میشوند، احتمال این که زنان برای حل مشکل خود از دیگران کمک بگیرند، بیشتر است. نتایج یک مطالعه نیز بیانگر آن است که زنان معتاد بیشتر از مردان، موقعیت بغرنج خود و نیاز به یاری گرفتن از دیگران را درک میکنند. در مقابل مردان فکر میکنند که به اقتضای انتظارات فرهنگی اجازهی کمک خواستن ندارند و به همین دلیل از پذیرش مشکل خود و عوارض اعتیاد سرباز میزنند. مردان در چنین شرایطی سالها هیولای اعتیاد را پرورش میدهند و آن را قویتر و قویتر میکنند، حال آن که زنان ترغیب میشوند که برای نجات دادن خود اقدام کنند. درجایی که استقلال و خودسر بودن مردان مورد ستایش قرار میگیرد، زنان خود را مجبور به اطاعت از جمع و برآورد خواستههای اطرافیان میبینند. در نتیجه زنان مصرف مواد را تحت تاثیر دیگران شروع میکنند و به دلیل قرار گرفتن در محیط پرخطری که مصرف مواد را تشویق میکند، این عادت مضر را برای مدتی طولانی ادامه میدهند. برای مثال پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که زنان خانهداری که همسرشان مواد مصرف میکند، بیشتر از مردان با همسر معتاد در معرض خطر قرار دارند. زنانی که قربانی اعتیاد همسر یا اطرافیان خود میشوند، برای شروع درمان و غلبه بر اعتیاد به تلاش بیشتری نیاز دارند، چرا که ترک اعتیاد در بسیاری از موارد به معنای ترک عزیزان و عمل کردن برخلاف خواستهها و عادتهای اطرافیان است. چنانچه این گروه از زنان سرانجام بتوانند خود را از چنگال اعتیاد رهایی بخشند، چون در محیطی پرخطر زندگی میکنند، احتمال لغزش و بازگشت آنها به اعتیاد وجود دارد. پاک ماندن در محیطی که همه در خلاف جهت شما حرکت میکنند، بسیار دشوار است.
طول درمان زنان و مردان و مدت زمان بستری شدن در مرکز ترک اعتیاد
زمانی که زنان سرانجام قدرت و انگیزهی لازم را برای شروع درمان پیدا میکنند، نقشهای جنسیتیشان موانعی را در مسیر درمان به وجود میآورد. برای مثال نتایج یک مطالعه بیانگر آن است که احتمال این که زنان بتوانند برای مدتی بیشتر از سی روز در مرکز ترک اعتیاد بمانند، کمتر از مردان است. زنان از طرف خانواده خود تحت فشار قرار میگیرند و مسئولیتهایی را بر دوش خود میبینند که ادامه دادن درمان را برایشان دشوار میکند. زنان نگران وضعیت فرزندان خود هستند و نمیدانند که چه کسی از والدین یا فرزندانشان مراقبت میکند و برایشان غذا میپزد. این مسئولیتها و نگرانیها فکرشان را مغشوش میسازد و در نهایت حس میکنند که ادامه دادن درمان به قیمت فروپاشی خانوادهشان تمام خواهد شد. متوقف کردن درمان فاجعه به بار میآورد و بیمار دوباره به سمت مواد کشیده میشود. این اعتیاد دوباره قویتر از اعتیاد قبلی است و ضعیف شمردن خود و باور به گیر کردن در باتلاق اعتیاد روحیهی بیمار را ضعیفتر میکند. ترک اعتیاد ناموفق مشکل را تشدید میکند و احساس ناامیدی را بر بیمار مستولی میسازد.
تفاوتهای درمان اعتیاد و مشکلات زنان و مردان
برنامههای ترک اعتیاد هم برای مردان و هم برای زنان سودمند است، اما دلایل و شیوهی شروع درمان در این دو جنس متفاوت است. برای مثال براساس نتایج یک پژوهش، مردان به دلیل جبر اعمالی از سوی نهادهای اجتماعی مانند زندان و مراکز بازپروری یا تحت تاثیر رئیسشان ترک اعتیاد را شروع میکنند، حال آن که زنان بنا به توصیهی مددکاران اجتماعی به ترک اعتیاد ترغیب میشوند. میتوان اینگونه نتیجه گرفت که مردان ترک اعتیاد را به اجبار شروع میکنند، اما زنان با توجه به توصیههای مشاور و پس از کمک گرفتن برای درمان اقدام میکنند. هم مردان و هم زنان میتوانند برای ترک اعتیاد انگیزه داشته باشند، اما نحوهی شروع درمان برای این دو گروه تفاوت دارد و این تفاوتها میتواند بر روند ترک اعتیاد اثر بگذارد. مردان باید مراقب باشند که مبادا اعتیاد برایشان به قیمت از دست دادن شغل تمام شود یا به دلیل اعتیاد به زندان بیفتند، حال آن که زنان معمولاً چنین محرکهایی برای پاک شدن و پاک ماندن ندارند. بخش اعظم تحقیقات انجام شده در زمینهی درمانهای ترک اعتیاد بر روی مردان انجام شده است، و اگرچه این درمانها برای هر دو جنس موثر است، اما شواهد موجود نشان میدهد که زنان برای غلبه بر اعتیاد به مراقبت بیشتر و تخصصیتری نیاز دارند. برای مثال زنان به خدمات زیر نیاز پیدا میکنند:
- مراقبت از فرزندان: بسیاری از زنان معتاد مسئولیت اصلی مراقبت از فرزندانشان را به عهده دارند.
- جلسات گروهی بیشتر: بسیاری از بانوان در گروه و در کنار دیگران احساس راحتی بیشتری میکنند.
- درمان حمایتی و مبتنی بر شبکه برای زنان نتیجهبخشتر از درمانهای مواجههسازی است.
- درمانهای جایگزین متمرکز بر خلاقیت، مانند هنردرمانی و موسیقی درمانی
در بعضی مراکز ترک اعتیاد درمانهای مجزایی برای مردان و زنان در نظر گرفته شده است و بیماران در دو بخش مردانه و زنانه کل مراحل درمان را طی میکنند، البته در بعضی مراکز نیز طرح درمانی با توجه به جنسیت بیمار تنظیم میشود، و فقط یک بخش وجود دارد و بخشهای مردانه و زنانه جداگانه وجود ندارد. هر دو روش برای رهایی از چنگال اعتیاد به بیماران کمک میکند.
"کپی فقط با ذکر منبع و لینک بلامانع است"